جدول جو
جدول جو

معنی فضیلت نهادن - جستجوی لغت در جدول جو

فضیلت نهادن(دَ اَ دَ)
ترجیح نهادن. برتری دادن. فضیلت دادن:
نگویم فضیلت نهم بر کسی
چنان باش با من که با هر کسی.
سعدی.
چو خسرو فضیلت نهد بر ویم
ندانی که دشمن بود در پیم.
سعدی.
رجوع به فضیلت شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خَ)
برتری دادن. برگزیدن کسی را بر دیگری. افزونی نهادن یکی بر دیگری:
یگانه بار خدایی که از فضائل او
همی نهند زمین را به آسمان تفضیل.
امیر معزی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(دَمْ بَ / بِ نِ / نَ دَ)
ترجیح دادن. برتری دادن. برتر شمردن. بهتر دانستن: ترا بر وی فضیلت داده، شکر نعمت رب العالمین بجا آر. (گلستان)
لغت نامه دهخدا
(دَ مَ خوا / خا دَ)
ترجیح دادن. برتر دانستن:
آدمیزاد نیک محضر باش
تا ترا بر دواب فضل نهند.
سعدی (صاحبیه)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تفضیل نهادن
تصویر تفضیل نهادن
رجحان دادن برتری دادن
فرهنگ لغت هوشیار